معنی گیاه علفی پایا

حل جدول

لغت نامه دهخدا

پایا

پایا. (نف) ثابت. ابدی. دائم. باقی. پاینده. || قائم باشدهمچنانکه گویند، عرض پایا بجسم است یعنی عرض قائم به جسم است. (برهان). || که خشک نشود در یک سال یا دو سال (گیاه).


علفی

علفی. [ع َ ل َ] (ص نسبی) از علف. || نوعی پارچه است.
- ابریشم علفی، پارچه ای که از ابریشم مصنوعی (غیرطبیعی) ساخته شده باشد.

فرهنگ فارسی هوشیار

علفی

‎ گیاهی، گیاهباف (صفت) منسوب به علف، نوعی پارچه است. یا ابریشم علفی. پارچه ای که از ابریشم مصنوعی سازند.


پایا

ثابت، ابدی، باقی، دائم، قائم

فرهنگ معین

پایا

پاینده، پایدار، محکم، گیاهی که بیش از یک یا دو سال باقی بماند. [خوانش: (ص فا.)]

فرهنگ عمید

پایا

پاینده، پایدار، جاوید،
ثابت،
(زیست‌شناسی) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال باقی بماند،

فارسی به انگلیسی

پایا

Abiding, Durable, Enduring, Eternal, Fixed, Immortal, Languishing, Lasting, Long-Lived, Monumental, Perennial, Permanent, Persistent, Resistant, Serviceable, Stationary

مترادف و متضاد زبان فارسی

پایا

باقی، پایدار، پاینده، جاودانه، جاودانی، جاوید، مانا، مخلد، مدام، مستدام، مستمر،
(متضاد) زودگذر

فارسی به عربی

پایا

اسطبل، التزام، دیمومه

فارسی به آلمانی

پایا

Beständig, Beständig [adjective], Dauernd, Dauernd

واژه پیشنهادی

پایا

سرمد

معادل ابجد

گیاه علفی پایا

240

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری